آخر مرداد
شنبه, ۲۸ مرداد ۱۴۰۲، ۰۹:۱۲ ب.ظ
چشمم همچنان خوب نشده است.چشمِ چپِ همیشه تارم.یادآور همه ی لحظه های این چند ماه.
قرص ها را که فراموش میکنم،خواب ها دوباره شکل می گیرند.شکلِ فرار.
به پزشک شدن نزدیک شده ام اگر معنا را در مدرک داشتن بدانم.با خودم اما هنوز هم کنار نیامده ام.حالا حرف های قدیمی تر آدم های نزدیکم که در موقعیت های بی ربط تری زده بودند آرام آرام در وجودم فرو می رود.اینکه واقعا چه کسی هستم.اینکه چه قدر ممکن است اشتباه فکر کنم.
نوشتن را شروع می کنم و زود هم تمام.همه چیز خسته ام می کند جز درد گوش چند ماهه ام که امیدوارم کرده که توده ای باشد و کمرم هم همینطور.علایم حیاتی هنوز هم باقیست متاسفانه.
- ۰۲/۰۵/۲۸