دست می لرزد
سه شنبه, ۳ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۲:۱۱ ب.ظ
دست می لرزد.بی تناسبِ سن.ترسیده است.
چشم ها نمی بینند.بی تناسبِ سن.هوس زده برای بهبود،بدتر شده اند.
پدر و مادرش رفته اند.بی تناسبِ سن.در راه مانده،تنها.
بی هیچ تناسبی می خندم،چون گریه متناسب است و من بی تناسب.