روزِ کوتاه
پنجشنبه, ۲۳ دی ۱۴۰۰، ۱۰:۱۲ ق.ظ
صبح،کنار انتشارات با گواهی فوت مریض 55 ساله مواجه شدم.کمی قلقلکم داد.شاید یکی دو دقیقه و بعد تمام.دوباره در خودم غرق شدم.تا شب با خودم بودم.نا امید.شب مریض 60 ساله ای را ویزیت کردم که زبان همدیگر را نمیفهمیدیم.با آره و نه سوالاتم را پرسیدم و اسم نوه هایش را هم.از فکر کردن به آن ها خوشحال شد.همراه نداشت.کمی قلقلکم داد.شاید کمی بیشتر از صبح و باز تمام.خودم.
- ۰۰/۱۰/۲۳