معشوق جان به بهار آغشته ی منی
يكشنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۸، ۰۹:۲۳ ب.ظ
حال ولی زمانه چه مسکین است!
اجسادمان چون روزنامه های مچاله در کوچه های پرت جهان می پوسند
روزی پیاله را سر می کشم سر می کشم
لبخند حسن نیت ساقی آخر مرا خواهد فریفت
براهنی
زندگی چه مسکین است که ما را از هم دور نگه داشته است.که ما را برده به جاهایی که خودش میخواهد که قدرت نمایی کند.نمیداند دلِ ما بی قرار است و بی مکان!هر جا که بخواهد ما را ببرد ما به بوی گلِ کوچکی برمیگردیم...
*عنوان شعری از براهنی است.
- ۹۸/۰۵/۲۷
از هوش می...