بویِ خوشِ زندگی

بایگانی
آخرین مطالب

جاده

دوشنبه, ۱۸ بهمن ۱۴۰۰، ۰۲:۲۳ ق.ظ

دوست داشتم الان تو یه جاده ی کوهستانیِ پربرف بودیم و هر چیزی که میشه باهاش با بقیه ارتباط گرفت رو از پنجره مینداختیم بیرون.بعد حتی یادمون میرفت که خودمونم هستیم.بعد یه چیز خوب گوش میدادیم که نمیدونم چیه.باید اون لحظه پیداش میکردیم.بعد فقط به نورِ ماشین روی برف ها نگاه میکردیم.بعد میرسیدیم به تهِ راه که یه درختِ قدیمی بود.پیاده میشدیم و همدیگرو بغل میکردیم و یه چیزی میخوردیم تا گرم بشیم و تا آفتاب بزنه همونجا گریه می کردیم.بعد خوابمون میبرد و تو بهار بیدار میشدیم.

  • هادی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی