بویِ خوشِ زندگی

بایگانی
آخرین مطالب

آخر شهریور

پنجشنبه, ۱۶ شهریور ۱۴۰۲، ۰۷:۵۴ ب.ظ

بدنم را به کارزار جدیدی کشیده ام.هر چند روز یک بار از عمد قرص هایم را نمیخورم.حالا به جز چشم چپ همیشه تارم و کمردرد قدیمی و درد گوش چند ماهه ام،جویدن هوا هم به خودم اضافه کرده ام.دریایی شده از ماهی های بی حوصله این بدن.ماهی هایی که منتظر باد هستند برای رفتن.تقریبا سراسر احساس شکست و سرخوردگی ام.هرچند که خودم را نمیبازم اما از درون شکسته ام انگار.اما شکستگی در تضاد با بودن نیست.فقط یکپارچگی و کارکرد ندارد.به خودم که بر می گردم،می بینم سال ها بود و هست که احساس تنهایی روزی چندبار سراغم می آمده.گاهی امید بسته بودم که حل بشود و بعد دیدم در لحظاتی که خواستم خودم باشم و شکستگی ام را نمایان کنم،ناگاه دیده ام هیچ کس نیست.برای همین هم دور شده ام از بیشتر آدم های اطرافم.آن ها فقط وقتی بودند که خواسته ای داشتند یا لذتی و بعد اگر کمی می خواستی به فکر خودت باشی با ناراحتی می رفتند.حالا اما راحت ترم.هرچند گاهی دلتنگ برای بعضی ها.اما حتی همان بعضی ها هم کم هستند.

  • هادی

نظرات  (۲)

  • یحیی چک نژاد
  • عالیه

     

    داش حداقل می گفتی قایق های بی حوصله

    ماهی چجوری با باد میره 

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی